سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:36 صبح

نام : مسلمشهید مسلم رضائی
نام خانوادگی : رضایی
محل شهادت : جزیره مجنون
تاریخ شهادت : 16/6/1365
شهرستان : خرم آباد

شهید مسلم(داریوش)رضایی در سال1346 در یک خانواه متوسط و پر جمعیت در شهر خرم آباد متولد گردید. دوران کودکی و دبستان را در محله شهدا – مخابرات گذراند او بچه ای بسیار پر انرژی و فعال بود که بخش عمده ای از وقت خود را صرف فعالیت های ورزشی می کرد با وجود اینکه بچه ای باهوش و مقید بود اما شور و حال جبهه با شروع جنگ تحمیلی به او امان نداد و داوطلبانه از طریق مسجد محل وارد بسیج سپاه گردید و در سن 16 سالگی در پاییز 1361 عازم جبهه شد .

ایشان تا سوم راهنمایی درس خواندند و سپس در مدت جبهه رفتن در امتحانات متفرقه شرکت کرده و تا دوم دبیرستان ادامه تحصیل دادند. ابتدا به عنوان یک جوان بسیجی بی تجربه در جنگ وارد جبهه شد اما به دلیل رشادت ها و فعالیت هایی که از خود نشان داد پس از مدتی مسئولیت ها یی به عهده گرفت و در واحد اطلاعات عملیات مشغول به کار شد شهید به طور مداوم تا هنگام شهادت چهار سال پیوسته در جبهه بود.
از خلوص نیت  این جوانان باید گفت که هر چه داشتند در راه خدا و اسلام در طَبَق اخلاص می گذاشتند از جان و مال خود گذشتند تا به اهداف والای انسانی برسند شهید داریوش رضایی حقوق ناچیز بسیجی خود را که می گرفت به حساب 100 امام خمینی (ره) که کمک به محرومان بود واریز می کرد و برای برگشت به جبهه از پدر پول می گرفت او هیچگاه از عملیات یا از کارهای خود در جبهه در بین خانواده و دوستان تعریفی نمی کرد اگر سمت یا عنوانی داشت آن را مطرح نمی کرد و همیشه خود را یک بسیجی ساده و بدون مسئولیت معرفی می نمود. شهید در مدت جبهه چندین بار مجروح شد  بطوری که دچار ناراحتی گوش ، معده و . . . شده بود همرزمان او شهید داریوش را در جبهه مسلم صدا می کردند و این اسم بر او باقی ماند.
یک روحانی همرزم وی در جبهه از وی چنین یاد می کرد که در یکی از عملیات ها در محاصره بودیم که من پایم گلوله خورد و در آستانه اسیر شدن بودیم که شهید مسلم  مرا به پشت حمل کرد. به او گفتم مرا رها کن و خودت را نجات بده که شهید در جواب می گوید یا هر دو اسیر می شویم و یا اینکه هر دو از محاصره خارج  می شویم. که تنهایی با زحمات زیاد خود را به نیروهای خودی می رسانند.
وی در اعزام و هدایت دیگر اعضاء خانواده به جبهه فعال بود به طوری که در عملیات های دیگر، برادران شهید رضایی در جبهه های کردستان مجروح شدند.
شهید داریوش ( مسلم ) رضایی در تیپ امام حسن (ع) اهواز از معاون اطلاعات عملیات بود که در عملیات نفوذی به خاک دشمن در جزیره مجنون شرکت کرد و در همان عملیات با ترکش خمپاره دشمن 16/6/1365 به شهادت رسید.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ