سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که را نهال خوى و خلق به بار بود ، شاخ و بر او بسیار بود . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:25 صبح

وصیتنامه شهید علی خاورزداه

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
چرا از شهادت می ترسید مگر کودکی سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد.
امام حسین (ع)

......... چون لازم دیدم وصیتنامه ای بنویسم لذا این چند سطر را به همین عنوان می نویسم . اکنون که با یاد خدا به جبهه آمده ام نه برای انتقام بلکه به منظور دینم و تداوم انقلابم و امنیت میهنم و خدا را به یاری می طلبم و از او می خواهم که هدایتم فرماید به آن سو و آن راهی که خود صلاح می داند. آری به میدانی قدم نهاده ام که نتیجه اش از قبل برایم روشن و با ایمان کامل پیکار می کنم چون اگر در این میدان کشته شدم به مقامی والا دست یافته و در راه امام حسین (ع) رفته ام و اگر زنده ماندم شاهد پیروزی بزرگی که همان پیروزی مسلمین بر کفر است خواهم بود .
ادامه مطلب...

چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:22 صبح

نام : علی شهید علی خاور زاده
نام خانوادگی : خاورزاده
تاریخ شهادت :31/3/66
محل شهادت : ماووت عراق
شهرستان :  بروجرد


شهید در سال 1345 در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت در حالی که بیش از سیزده سال نداشت پدرش را از دست داد این ضایعه ی بزرگ نتوانست خللی در روحیه و اراده پولادین علی به وجود آورد علی با پایان رساندن دوره ابتدایی و راهنمایی و ورود به دبیرستان فردی مفید و با استعداد در میان هم کلاسی های خودش بود عشق به امام سراپای وجودش را در برگرفته بود که در کلیه اعمال و حرکات علی کاملا ً مشخص و مشهود بود. با آغاز جنگ تحمیلی در سال 1362 به عضویت پایگاه محل در آمد و تعلیمات نظامی را فرا گرفت.در سال 1362 به همراه عده ای از رزم آوران که از دزفول با پای پیاده عازم دیدار امام بودند در بروجرد به آن ها پیوست و عازم تهران گردید و با توجه به اینکه پاهایش تاول زده و خستگی شدید بر آن ها غلبه کرده بود اما شوق دیدار امام آن اسوه مقاومت و تقوا خستگی راه را از وجودشان زدوده و دیدار امام حالتی ملکوتی در علی بوجود آورد که پس از برگشت به بروجرد بعد از مدتی عازم جبهه گردید علی در چندین عملیات شرکت نمود از جمله عملیات والفجر – فتح5 - کربلای10- حاج عمران.
هر چه بیشتر در جبهه می ماند عشق دیدار کربلای حسینی وجودش را متحول تر می ساخت .
در عملیات شلمچه علی از خود شایستگی فراوان نشان داد و عضوی مفید و نمونه برای لشگر 57 به شمار می آمد. با عضویت در واحد اطلاعات و عملیات لشکر 57 نهایت استعداد و نبوغ را از خود نشان داده که پس از مدتی فرماندهی تیم اطلاعات یکی از گردان ها را به عهده گرفته و با احساس مسئولیتی که داشت از این امر مهم غافل نمی شد. در شب عملیات مقدس نصر، 4 بامداد مورخه 31/3/1366 در اثر ترکش خمپاره و موج آر پی چی بدست دشمنان به شهادت رسید و عاشقانه شربت شهادت را نوشید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.


چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:19 صبح

وصیتنامه شهید علی عباس چاچ

بسم الله الرحمن الرحیم

پروردگار خداوند بزرگ ای خدای همه جهان و همه موجودات روی زمین تو ما را به جهاد در راه حق و حقیقت است دعوت نموده ای و ما به دعوت شما لبیک گفته و در راه تو قدم برداشته ایم خدایا ما را در این راه موفق بدار و ما را به راهی که صلاح و خیر خودت در آن باشد راهنمایی کن ای خدای رحمان و رحیم به حق همه پیامبران و امامان و به حق خون شهدا و اشک چشم مادران و تو را به حق بندگان صالح و مقربان درگاهت این بنده ناچیزت را ببخش و بیامرز ای خدای بزرگ از کردارهای زشتم به تو پناه می برم خدایا از گناهان همه ی ما درگذر.
ادامه مطلب...

چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:17 صبح

نام : علی عباسشهید علی عباس چاچ
نام خانوادگی : چاچ
تاریخ شهادت :20/1/65
محل شهادت : سلیمانیه عراق
شهرستان :  خرم آباد

شهید علی عباس چاچ در بهمن سال 1339 در روستای کره (ده پیر) در خانواده ای مستضعف کشاورز به دنیا آمد وی از کودکی فردی خوش اخلاق و دارای رفتاری حسنه بود ، به طوری که در میان فامیل و اقوام زبانزد همه بود و همه به فکر و رفتار او احترام خاصی می گذاشتند و مورد احترام همه بود.
دوران ابتدایی را در مدرسه روستای با موفقیت گذراند و به عنوان نفر اول در مدرسه معرفی شد. او در کنار درس یار و کمک کار خانواده نیز بوده و در کودکی پرکار و فعال بود و برای محرومین و روستاییان دلسوز و پای صحبت آن ها می نشست و گوش می داد و از بی عدالتی هایی که در زمان طاغوت دیده می شد به شدت رنج می برد و همه چیز را درک می کرد. دوران راهنمایی را در خرم آباد به سر برد و سوم راهنمایی را همراه با کار به پایان رسانید.
با وجود هوش سرشاری که داشت به علت فقر مادی نتوانست به تحصیل ادامه دهد و در جریان انقلاب کاملا ً شرکت داشت تا اینکه انقلاب پیروز شد و در اولین روزهای پیروزی از پیشتازان عضویت در سپاه بود و در آن زمان تمام وقت خود را در خدمت به انقلاب صرف می کرد و در همه گرفتاری های انقلاب در کردستان ، خوزستان جنگ با گروهک ها و در جنگ تحمیلی با تمام قدرت و همیشه شرکت داشت و در اکثر عملیات شرکت کرد و چهار بار مجروح شد ولی هیچ وقت احساس خستگی یا کسالت و یا اینکه بگوید مجروح شده بازگو نمی کرد و آمادگی خود را چندین برابر می کرد و خلاصه در طول انقلاب تا موقع شهادت همیشه در خدمت انقلاب و خط امام بود و به خط امام عشق می ورزید و علاقه شدیدی به امام و روحانیون داشت و هیچ موقع از علاقه اش به امام و انقلاب ذره ای کم نمی شد و سرانجام در مراحل پایانی عملیات والفجر9 در مقابل تک عراقی های مزدور (رژیم بعث عراق) مردانه ایستاد و مقاومت کرد و پس از نبردی سخت و نابرابر به درجه رفیع شهادت رسید و به هدفش که شهادت در راه حق بود رسید.
پیکر پاکش تا مدتها به دست خانواده نرسید. یادگاری وی در این دنیا دو فرزند می باشد.
یــادش گــرامی و راهــش پر رهـــرو 
والســلام


چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:14 صبح

وصیتنامه شهید عبدالحسین کردی

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مکنید که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خود روزی دارند.

پروردگارا: تو می دانی به یگانگی و وحدانیت اعتقاد دارم و تنها تو را می ستاییم و از تو یاری می جوییم. وتنها به تو پناه می بریم از شر هر شیطانی. و شهادت می دهیم که دین اسلام بر حق است و شهادت می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده توست و شهادت می دهم که علی با یازده فرزندش امام و پیشوایان ما هستند و مسلک و مرام آنان را الگو در دنیای خود قرار می دهیم. تا آخرتمان در کنارشان باشیم .ادامه مطلب...

چهارشنبه 87 خرداد 22 , ساعت 10:10 صبح

نام : عبدالحسین  شهید عبد الحسین کردی
نام خانوادگی : کردی
تاریخ شهادت : 4/10/65
محل شهادت : شلمچه
شهرستان :  بروجرد

شهید مؤمن و گرانقدر عبدالحسین در سال 1340 در شهرستان بروجرد متولد شد. دوران تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی ادامه داد بعد هم در آموزشگاه نوجوانان مشغول به خدمت شد. بعد از انقلاب و تشکیل کمیته انقلاب در این ارگان به فعالیت پرداخت سپس به استخدام سپاه پاسداران درآمد حاج عبدالحسین همیشه خار چشم منافقین بود چندبار تصمیم به ترور وی گرفتند ولی به خواست خدا موفق نشدند

با شروع جنگ تجاوز عراق علیه ایران ، شهید راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید در جبهه های رزم یکبار هم مجروح شد بعد از مجروحیت والتیام به خانه خدا مشرف شد ایشان مسئولیت محور عملیاتی را به عهده داشت . شهید کردی فردی بسیار دوست داشتنی ، کم گو ، خندان و خوشرو بود و با تمام جان به پاسداران و رزمندگان اسلام عشق می ورزید و هر کس از عزیزان رزمنده با ایشان هم صحبت شده بود نور شهادت را در جبین این عزیز مشاهده می کرد و سرانجام در جبهه نبرد حق علیه باطل توسط آتش شدید دشمن به فیض شهادت نایل آمد .

روحــــــــش شـــــــــــاد


دوشنبه 87 خرداد 20 , ساعت 10:25 صبح

نام : توکل
نام خانوادگی : مصطفی زاده
محل شهادت : سلیمانیه عراق ارتفاع کاتو
تاریخ شهادت : 6/12/64
شهرستان : خرم آباد

شهید توکل مصطفی زاده در خانواده مذهبی متولد شد شکوفایی جوانیش مصادف بود با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) وی با کمک دیگر برادران و هدایت روحانیت در پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام و تشکیل راهپیمایی نقش بسزایی داشت وی در مبارزه خستگی ناپذیرش یک هدف داشت و آن رضای خدا بود به همین دلیل جهت تحقق فرمان او کوشش می کرد و کلیه مظاهر کفر و شرک را که در رأس آن در آن زمان حکومت شاه و خطوط انحرافی بود نوک پیکان حمله اش را تشکیل می داد از جمله می توان نقش ایشان را در به هلاکت رساندن نیروهای ساواک در زمان طاغوت و رسوا نمودن گروهکهای چپ نام برد .


 


سردار رشید اسلام در سرکوب فتنه خلق عرب در خوزستان نقش فعالی داشت به
همین منظور در کنار دیگر رزمندگان به استان خوزستان رفته و برای سرکوبی این فتنه ها به شهرهای اهواز- خرمشهر – سوسنگرد – بندر امام – دارخویین- جزیره خارک و شادگان عزیمت نمود . در شرایطی که دولت مزدور عراق برای دامن زدن به این فتنه ها پول و اسلحه به این مناطق می فرستاد این شهید بزرگوار با دیگر همرزمانش مبارزه را ادامه می داد وی در کنار فعالیتهای نظامی از کار تبلیغ غافل نبود به طوری که در محیطهای ضد انقلابیون فعالیت داشتند به طور علنی فعالیت مذهبی داشته و کتب مذهبی را با قیمت ارزان به فروش می رساند .


به دنبال اینگونه فعالیتها در شادگان مورد خشم ضد انقلابیون خائن قرار گرفت و در نتیجه او را به رگبار گلوله بستند که خوشبختانه از این سوء قصد جان سالم به در برد. ایشان با تشدید آشوب و بلوا در کردستان به دستور امام خمینی (ره) به پاوه رفته در سرکوبی آشوبها در این شهر نقش فعالی داشت و بعد از آن به شهرهای کامیاران – روانسر – سردشت – مریوان و سنندج عزیمت نمود .

با شروع جنگ تحمیلی به میدان مبارزه با رژیم صدام شتافت و در همان روزهای ابتدایی جنگ با کمک دیگر همرزمان در حمیدیه به صورت سدی محکم جلوی حرکت کافران بعثی را به سمت پادگان مهم حمیدیه و شهر اهواز گرفتند .

 مورد اصابت گلوله مزدوران بعثی قرار گرفته و به درجه والای شهادت رسید نام این شهید حزب الله جاوید و راهش مستدام باد.

دوشنبه 87 خرداد 20 , ساعت 10:20 صبح

شهید توکل حسنوندنام : توکل
نام خانوادگی : حسنوند
شهرستان : خرم آباد
محل شهادت : تپه شهدا

تاریخ شهادت : 29/02/1365

 

 سال دوم ابتدایی همراه خانواده به خرم آباد آمد و جهت ادامه تحصیل در یکی از دبستانهای خرم آباد ثبت نام نمود شهید در دوران کودکی بسیار زرنگ و دارای هوش و استعداد فوق العاده بود که دوره ابتدایی را با موفقیت تمام پشت سر گذاشت و وارد مدرسه راهنمایی شد.

 موفق به اخذ دیپلم اقتصاد شد وی یکی از فعالترین نیروهای انجمن اسلامی به شمار می رفت و بسیار فعالیت کرد تا در سنگر مدرسه دانش آموزان را با تعالیم اسلام و اهداف انقلاب آشنا سازد و حتی از سوی گروهکهای انحرافی مورد تهدید قرار می گرفت ولی از اهداف مقدس خویش دست بردار نبود. شهید به عنوان مسئول انجمن اسلامی یکی از زبده ترین دانش آموزان به حساب می آمد. شهید چون در مسائل فلسفی و سیاسی و دینی و حتی احکام بسیار دقت می کرد و تا حدودی در این مسائل مهارت داشت و به همین خاطر بعد از اتمام تحصیلات از سوی مدیر دبیرستان و دبیر بینش دینی از وی خواسته شد تا در رشته بینش سال چهارم شروع به تدریس کند ولی وی قبول نکرد .

 ودر تیپ امام حسن (ع) در گردان انبیاء مشغول گردید در دوران بسیجی خود در واحد اطلاعات عملیات تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) فعالیت نمود.

 به شهادت می رسد و پیکر پاک وی یکسال در منطقه برفگیر حاجعمران ماند و سر انجام بعد از آزاد سازی این منطقه توسط رزمندگان جنازه وی به دست خانواده اش رسید .

 : یک روز نشسته بود و ناراحت بود از او پرسیدم چرا غمگینی؟ گفت: که می ترسم همینطور در منطقه ای آرام بمیرم و یا در بستر ، دوست دارم در هنگامه نبرد سخت ، شهید شوم و جنازه ام بر جا بماند و همانگونه که خواست شد .

حاج عمران


یکشنبه 87 خرداد 19 , ساعت 11:9 صبح

 
بیا به کوچه های مدینه سری بزنیم
به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
بیا به خانه بی فاطمه سری بزنیم


یکشنبه 87 خرداد 19 , ساعت 10:57 صبح

طلیعه
بخشی ازپیام رهبر معظم انقلاب بمناسبت روز تجلیل از شهدا و ایثارگران دوران دفاع مقدس :
 دشمنان اسلام برای اینکه پرچم برافراشته ی حکومت اسلامی را درهم بپیچند و این نشانه ی امید آفرین را از برابر چشم ملّتهای مسلمان دور کنند، به تهاجم نظامی متوسل شدند و رژیم بعثی فاسد و گمراه را با تجهیزی همه جانبه به جنگ ملّت مؤمن و شجاع ایران فرستادند. مجاهدت این ملّت بزرگ که دفاعی غیورانه از اسلام و جمهوری اسلامی بود و اسلام و امت اسلامی را سرافراز کرد، از ایمان به ارزش شهادت و منزلت شهید، مایه گرفت و شوق فداکاری با این معرفت روشن، در دلهای رزمندگان و خانواده هاشان، پدید آمد. برخی به این مقام والا رسیدند، و برخی در انتظار آنان، جسم و جان خود را به میدان آوردند، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر ... و چنین شد که مجاهدت بی نظیر ملّت ایران الگوئی شد برای همه ی امت اسلامی که رمز عزت و استقلال و سعادت را که همان جهاد فداکارانه است، در عمل به همه نشان داد.شهیدان نقاط مشعشع در این صفحه ی درخشان اند که مانند ستاره ی راهنما، راه را به همه نشان می دهند. رحمت و صلوات خدا بر آنان باد.


<   <<   6      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ